تحولات لبنان و فلسطین

امروز سالروز درگذشت اسوه اخلاق و عارف کامل، مرحوم آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی است؛ درباره آن عالم ربانی و سیره و منش او بسیار شنیده‌ایم، اما انگار این شنیده‌های بسیار، یک از هزاران نیز به حساب نمی‌آید.

نگاهی به حیات اجتماعی آیت‌الله سیدعلی قاضی؛ مردم‌داری به سبک عارف کامل

به گزارش قدس آنلاین، امروز سالروز درگذشت اسوه اخلاق و عارف کامل، مرحوم آیت‌الله سیدعلی قاضی طباطبایی است؛ درباره آن عالم ربانی و سیره و منش او بسیار شنیده‌ایم، اما انگار این شنیده‌های بسیار، یک از هزاران نیز به حساب نمی‌آید.

شگفت‌انگیز است که با گذشت ۷۷ سال از رحلت آیت‌الله قاضی، او همچنان بر قلب‌ها حکومت می‌کند و یادش برای همه کسانی که تقوای خدا را در دل دارند، عزیز است؛ به راستی راز این عزت دائمی چیست؟ او چه کرده ‌است که چنین در دل مؤمنان محبوب مانده و ذکر خیرش باقی است؟ آیا می‌توان دلیل این محبوبیت را تنها به عبادت‌ها و ریاضت‌های شرعی آن مرحوم مربوط دانست؟ تردیدی نیست که آن عبادت‌های زاهدانه و تضرع در مقابل پروردگار، برای هر بنده‌ای عزت می‌آورد و او را میان بندگان عزیز می‌کند، آن‌ گونه که خداوند در آیه ۹۶ سوره مبارکه مریم می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا»؛ کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به زودی خدای رحمان برای آنان محبتی در دل‌ها قرار می‌دهد.

با این حال، آنچه شخصیت آیت‌الله سیدعلی قاضی را جذاب می‌کند، منحصر به عبادت‌های فردی نیست؛ او در زندگی‌اش نشان داد می‌توان زاهد بود، می‌توان ریاضت شرعی کشید، می‌توان نماز شب و مستحبات را تمام و کمال انجام داد، اما برای بندگان خدا هم وقت گذاشت؛ وجه مردمی شخصیت آیت‌الله قاضی، همان وجهی است که برخی از ما به شناختش نیاز داریم، به خصوص کسانی از ما که فکر می‌کنند، بریدن از خلق و پیوستن به خدا، به معنای دریغ محبت و دوست‌ داشتن بندگان خداست.

دل بندگان خدا را نرنجان

آیت‌الله سیدعلی قاضی به شدت از رنجاندن و آزار دیگران ابا داشت و دقت می‌کرد عمل به مستحبات موجب نشود که قلب کسی را بیازارد. یکی از شاگردان او نقل می‌کند: «در سال ۱۳۴۷ قمری که من در مدرسه قوام نجف‌اشرف بودم، روزی سیدعلی آقا به مدرسه آمد و از متصدی آن، حجره‌ای درخواست کرد و وی نیز با کمال احترام پذیرفت و حجره‌ای کوچک در طبقه فوقانی در اختیارش گذاشت. بعد معلوم شد که قاضی حجره را به عنوان مکان خلوتی برای تهجد و عبادت می‌خواست. چون تصور می‌کردند تهجد ایشان شب هنگام در خانه سبب مزاحمت بچه‌ها می‌شود.

به همین خاطر، شب‌ها حدود ساعت ۱۲ ـ که معمولاً طلبه‌ها برای آمادگی جهت درس‌های فردا به استراحت می‌پرداختند ـ شب زنده‌داری قاضی آغاز می‌شد». او حتی در وصیت‌نامه‌اش هم این موضوع مهم را از یاد نبرد: «نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده [را فراموش نکنید]، این‌ها را که عرض کردم و امثال این‌ها را مواظبت نمایید؛ الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید».

مایه آرامش دیگران

آیت‌الله سیدعلی قاضی همیشه با کلامش به بندگان خدا آرامش می‌داد؛ اصلاً حضور او موجب طمأنینه بود، همه را به یاد خدا می‌انداخت و همین یادآوری، می‌شد مصداق آیه «أَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد - ۲۸). وقتی کسی دچار گرفتاری می‌شد، به دیدارش می‌رفت، دعا می‌کرد و رحمت خداوند را به یاد گرفتار شده می‌آورد. مرحوم علامه طباطبایی گفته ‌است: «مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی در نجف و برای تفقد از حال ما، به منزل ما می‌آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده‌ بودیم، ولی همگی در همان دوران کوچکی فوت کرده ‌بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم؛ موقع خداحافظی به همسرم گفت: دخترعمو! این بار این فرزند تو می‌ماند و او پسر است و آسیبی به او نمی‌رسد و نام او «عبدالباقی» است. من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم؛ خدا به ما پسری لطف کرد و برخلاف کودکان قبلی، باقی ماند و آسیبی به او نرسید و نام او را عبدالباقی گذاردیم».

تواضع مقدمه مردم‌داری

آن عالم عارف با وجود داشتن مقامات عالی علمی و معنوی، اهل تواضع بود. آن‌ قدر که بسیاری از مردمان هم‌عصرش، قدر و منزلت او را نمی‌شناختند. یکی از شاگردان آیت‌الله سیدعلی قاضی نقل کرده‌ است: «روزی آیت‌الله قاضی با آیت‌الله سیدمحسن حکیم(مرجع مشهور تقلید) در صحن شریف حیدری(در نجف اشرف)، تصادفاً با هم ملاقات نمودند. در این وقت، در صحن جنازه‌ای را تشییع می‌کردند.

صاحبان میت که ظاهراً مرحوم قاضی را می‌شناختند، از ایشان درخواست اقامه نماز بر آن میت کرده ‌بودند. مرحوم قاضی، آیت‌الله حکیم را دعوت به خواندن نماز کرد، ولی مرحوم حکیم امتناع نمود و اصرار به مقدم بودن مرحوم قاضی کرد. مرحوم قاضی فرموده بود: چون شما بین مردم مشهورتر از من هستید، اگر شما اقامه نماز بکنید، مردم زیادی جمع می‌شوند و این، سبب ثواب زیادی برای میت می‌شود. به ناچار آقای حکیم اقامه و مرحوم آقا سیدعلی قاضی به ایشان اقتدا کرده‌ بود».

حواست به عزت فقیر باشد

اشتغال به عبادت هیچ‌ گاه او را از پرداختن به امور مردم بازنداشت؛ از مستمندان و فقیران دست‌گیری می‌کرد و در عین حال حواسش بود که با کمک خود، شأن آن‌ها را حفظ کند و آبرویشان را نَبَرَد. علامه طباطبایی از یکی از شاگردان آیت‌الله سیدعلی قاضی نقل کرده ‌است: «من یک روز به دکان سبزی‌فروشی رفته ‌بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است، ولی به عکس معهود، کاهوهای پلاسیده و آن‌هایی را که دارای برگ‌های خشن و بزرگ هستند، برمی‌دارد. من کاملاً متوجه بودم، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد. مرحوم قاضی آن را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من به دنبالش رفتم و سبب این کار را از مرحوم قاضی پرسیدم و ایشان فرمود: آقا، من این مرد فروشنده را می‌شناسم؛ فرد بی‌بضاعت و فقیری است، من گاه گاهی به او مساعدت می‌کنم اما نمی‌خواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم، تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود و ثانیاً خدای ناخواسته عادت کند به مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف نشود. برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها و من می‌دانستم که این‌ها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را می‌بندد، بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم».

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.